یــــه روزی میــــاد و یــــه روزی میــــره!
یکــــی با دلــــش میــــره ،
یکــــی با پاهــــاش!!
مراقــــب باش ...
کســــی با پــــاهای خــــودش از دلــــت نــــره !!!
دســت هـایـم را مـحڪم تـر از هـمـیشہ
حصــــار مے ڪنم بـر انـدام مـــ♥ـــردانـہ اتخـــودم را چـنـان در آغـوشـت رهـــا مے ڪنم
ڪہ گــــویـے
آن روز ڪہ خـدا مـا را از بـهـشت رانـد...
نـقـشـہ اش ایـن بـود ڪہ مـیان جهنـــم و زمیــن
آغـوش تـو رویــایے تـر از هـر بـهـشتــےسهـم دسـت هـــایـم شــود...<
BR>
دوسـِت دارم...
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
تن خسته سوی خانه دل خسته می کشم
وای از این حصار دل آزار خسته ام
دلگیرم از خموشی تقویم روی میز
از رنگ رنگ دیوار خسته ام
از اون که گفت یار تو هستم اما نبود
از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حالم مپرس که بسیار خسته ام
آهسته گفت{ خدانگهدارت}
و رفت.آدم ها چه راحت مسئولیت خودشان را به گردن خدا
می اندازند.
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز
هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . .

سال نو می شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند گما در دوباره شدن با کیست؟…
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…
.

به سلامتی كسی كه بیخیالمونه ولی تو خیالمونه......به سلامتی كسایی كه تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن.......به سلامتی همه ی اونایی كه مارو همین جوری كه هستیم دوست دارن وگرنه بهتر از مارو كه همه دوست دارن......به سلامتی اون دلی كه هزار بار شكست ولی هنوز شكستن بلد نیست....
دیشب در خواب .. خدا ناگهان در گوش من گفت: تو را چه به عشق؟!؟!!! گفتم چرا؟؟ گفت تو در خوابیو عشقت در آغوش دیگری .. لبخندی زدم رو به خدا..... و گفتم خدایا، این مخلوق توست شاید تو در خوابی خبر از دنیا نداری!

چــرا مــی گوینــد ... هـا ... علامــت جمــع اســت ؟
در حالــی کــه وقتـــی آن را بــا ، تــن ... + ... هــا جمــع مــی کنــی ...
خــودت مــی مانــی و خــودت !!!
این همه ازیک عمر مستی کردنم
سالها شبنم پرستی کردنم
ای دلم زهر جدایی را بخور
چوب عمری بی وفایی را بخور
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کردو رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
می دونی سخترین لحظه توی زندگی چیه؟؟؟؟؟؟
وقتی بفهمی برای کسی که تمام زندگیته فقط یه تجربه ای.......
مانده ام حیران که اصل عشق چیست؟

پدر پشت پنجره ایستاده بود و مات ومبهوت فضای بیرون شده بود.دختر که تازه فهمیده بود او پدرش است از دور او را تماشا میکرد،کمی جلو رفت ...پدر که حس میکرد دختر او را دوست ندارد برای این که اورا به حرف بیارد گفت:چه منظره ی زیبایی!واز دختر پرسید:نظر تو چیه عزیزم...دختر کمی فکر کرد و از پدر پرسید به نظر شما من چه جوابی میدم ؟گفت:میگی برام اهمیتی نداره منظرست دیگه خدا آفریده معلومه که زیباست معلوم بود که دل پدر خیلی غم داشت که این جوری جواب داد.دختر مقابل پدر ایستاد لبخندی زد و گفت :شما پشت این پنجره یه کوه استوار می بینی من مقابل خودم کوهی پر از غم و رنج می بینم شما پشت این پنجره رودی را جاری می بینی من در مقابل خودم مردی که زندگی در او جریان دارد رامی بینم شما پشت این پنجره همه ی زیبایی ها را می بینی من در مقابل خود همه ی زندگی ام را می بینم اشک در چشمان پدر حلقه زد بالاخره بعد از سالها دخترش رو توی بغل گرفت و با تمام وجود به او گفت :دوستت دارم بعد از چند دقیقه پدراحساس کرد دخترش نفس نمی کشد...
صورت دختر پر از خون شده بود اون خود زنی کرده بود
شاید دل من عروسکی از چوب است
مثل قصه ی پینوکیو محبوب است
اما چه دماغی دارد این بیچاره!!!!
از بس نوشته :
حال من هم خوب است!!!!
خیلی سخته اون لحظه ای که یکی به اشتباه بزرگی که در قبال تو کرده اعتراف کنه!!!........
اشتباهی به بزرگی تباه شدن زندگیت!........ و تو فقط بغض میکنی و این سوال رو لبات یخ میزنه
چرا؟؟؟؟؟؟!!!
عشق یعنی: هر اس ام اس که می رسه امیدواری اون باشه
عشق یعنی: برای هر کسی که میخوای اس ام اس بزنی اشتباهی واسه اون بفرستی
عشق یعنی: دنبال یه موضوع میگردی به اون اس ام اس بزنی
عشق یعنی: دائم موبایلتو چک می کنی که نکنه ازون اس ام اس رسیده باشه
عشق یعنی:همش فکر می کنی موبایلت تو جیبت داره می لرزه اما نگاش که میکنی خبری نیست
عشق یعنی:شبایی که اس ام اس نمیاد اعصابت خورد میشه
سلاااااااااااااااااااااااام دوستای گل خودم
خوبین که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولنتاین همگی مباااااااااااااااااااااارک به عشقتون تبریک گفتین یا نه؟![]()
ای ناقلاهااااااااااااااااااا چی گرفتین واسشون هااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم همتون ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰سال در کنار عشقاتون به خوبی و خوشی زندگی کنین![]()
![]()
![]()
ماکه![]()
![]()
..................................... بیخیال بابا ![]()
برای همگیتون آرزوی یه عشق حقیقی میکنم همتونو میبوسم![]()
![]()
![]()
1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." – سام کین
2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." – جولیا رابرتز
3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." – ناشناس
4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است." – آنتونیو دو سنت اگزوپری
5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد." –هانس نوون
6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید." –کی نودسن
7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود." – ناشناس
8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –هلن کلر
9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند." – فرانکلین پی جونز
10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه
هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
آن وقت هی با شماره های غلط زنگ می زند
من اشتباه می کنم و او
با اشتبا های دلم
حال می می کند
دیروز یک فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آنوقتها که خدا به تو زنگ می زد
زنگ آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟
یادش بخیر آن روزها
مکالمه با خورشید
دفترچه های ذهن کوچک مرا
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها
که دلم را تا آسمان مخابره می کرد
با من تماس بگیر خدایا
حتی هزار بار
وقتی که نیستم لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند..
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
قابل توجه خواننده های خانم؛ اینجا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.
.
متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا
تا تو را حس كنم
و دنیا خواهد دید
داستانِ عشقی، سوزان را
كه شعلهاش در قلب من خواهد بود؛
به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیهها و پرنسسها سر میكند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.
متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان من بنگر
چهره بر افروختهام را ببین و عشق را حس كن
به صدای نفسهای من گوش كن
و بشنو ترانه عشق را؛
عاشقی بی قرار است و كمرو ولی پر شهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.
متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین كوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا كنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر كشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممكن نیست؛
بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر از رویاهای عاشقانه است.
متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
در برابر گام برداشتن در كنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه؛
دلی نازك و پر ز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.
متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گلهای سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمیخوانند
آن گاه كه چشم میگشایم و میبینم
با تو نیستم؛
عاشق پیشه است و بی عشق زندگی نمیكند.
متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد كه عاشق نیستم
شاید به نظر برسد كه نمیتوانم عاشق باشم
شاید به نظر برسد كه حتی نمیخواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
كه تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت؛
عشق او شعلهای كوچك ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.
متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانهای كه خواهیم داشت
با فداكاری هایم در راه عشق به تو
خواهی دید كه چگونه دوستت دارم؛
در امور عشقی ورزیده است و زندگیاش پر از ماجراهای عاشقانه است . . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیز به اثبات می رساند.
متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه گامهای تو هستم
كه به سوی من میآیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه كه تو را در كنار خود حس كنم
دوستت دارم؛
هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است و در عشق صادق است.
متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی كوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم؛
خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.
متولدین دی ماه :
روزها ماهها و سالها میگذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
كه بیش از پیش عاشق گشتهام؛
شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.
متولدین بهمن ماه :
میخواهم آزاد زندگی كنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است كه همواره رو به آن خواهم داشت؛
عشق خود را دیر ابراز میكند و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در میآورد و هرگز فراموش نخواهد شد.
متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
كه بی عشق زندگی را سر كنم
آن گاه كه در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را میگشایم
و عشق رویاییام را در تو میبینم؛
در عشق بی نظیر است. جذاب و پر نشاط است. احساساتی و رویایی است
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم ، فقط احمقانه سکوت می کنیم ... چه مغرورانه اشک ریختیم ، چه مغرورانه سکوت کردیم ، چه مغرورانه التماس کردیم، چه مغرورانه از هم گریختیم... غرور هدیه ی شیطان بود و عشق هدیه ی خداوند... هدیه ی شیطان را به هم تقدیم کردیم و هدیه ی خداوند را پنهان کردیم
پيشاپيش از خانمهای فمينيست پوزش می طلبم اما خوندن اين متن خالی از لطف نيست ، کمی هم شوخی و خنده برای زندگی لازم هست !!!
اميد وارم که مرد زندگی شما ، مثل مرد داستان ما نباشه .
>>-----------------------------------------------------<-<<
بر اساس يه تحقيق ، ۵ سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند! چون اگه جوابهاشون مبنی بر حقيقت داده بشه شر به پا ميشه!! ... اين ۵ سوال عبارتند از:
۱- به چی فکر می کنی؟ ... ۲- آيا دوستم داری؟ ... ۳- آيا من چاقم؟ ... ۴- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟ ... ۵- اگه من بميرم تو چيکار می کنی؟
برای مثال:
>>> ۱- به چی فکر می کنی؟
جواب مورد نظر برای اين سوال اينه: “عزيزم! از اينکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به اين فکر می کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتنی و متفکر و با شعور و زيبايی هستی و من چقدر خوشبختم که با تو زندگی می کنم.“ ... البته اين جواب هيچ ربطی به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به يکی از موارد زير فکر می کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقی!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بميری پول بيمه ات رو چطوری خرج کنم؟
يه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترين جواب رو به اين سوال داده... اون گفته: “اگه می خواستم تو هم بدونی به جای فکر کردن ، درباره ش حرف می زدم!“ ...
>>> ۲- آيا دوستم داری؟
جواب مورد نظر اين سوال “بله“ است! و مردهايی که محتاط ترند می تونن بگن: “بله عزيزم!“ ... و جوابهای اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اينطور باشه!
ب) اگه بگم بله ، احساس بهتری پيدا می کنی؟
ج) بستگی داره که منظورت از دوست داشتن چی باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کی؟ ... من؟!
>>> ۳- آيا من چاقم؟
واکنش صحيح و مردانه نسبت به اين سوال اينه که با اعتماد به نفس و تاکيد بگين “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنين! ... جوابهای اشتباه اينها هستند:
الف) نمی تونم بگم چاقی... اما لاغر هم نيستی!
ب) نسبت به چه کسی؟!
ج) يه کمی اضافه وزن بهت مياد!
د) من چاق تر از تو هم ديدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم به بيمه ات فکر می کردم!
>>> ۴- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اينجا می تونه يه دوست قبلی يا يه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردين و يا هنرپيشه ء يه فيلم باشه... در هر حال جواب درست اينه که: “نه! تو خوشگلتری!“ ... جوابهای غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه... اما به نحو ديگه ای خوشگله!
ب) نمی دونم اينجور موارد رو چطوری می سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصيت بهتری داری!
د) فقط از اين بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم راجع به رژيم لاغريت فکر می کردم!
اگر به خانه ي من آمدي
برايم مداد بياور مداد سـيــاه
مي خواهم روي چهـــره ام خـط بكشـم
تا به جــــرم زيبايي در قـــــفس نيفتم
يك ضربـــدر هم روي قلبـــم تا به هوس هم نيفتم !
يك مداد پاك كن بده براي محـو لـب ها
نمي خواهم كسي به هواي سرخيشان ، سياهم كند!
يك بيلـچــه، تا تمام غرايز زنـــانه را از ريشــه در آورم
شـــخم بزنم وجودم را ...بدون اينها راحت تر به بهشـت مي روم گويا!
يـك تیــغ بده؛ موهايم را از ته بتراشم سرم هوايي بخورد
و بي واسطه روسري كمي بيانديشم !
نخ و سوزن هم بده، براي زبانـــــــم
مي خواهم ... بدوزمش به سقف
… اينگونه فريادم بي صداتر است!
قيچي يادت نرود
مي خواهم هر روز انديشه هايم را سانســــور كنم !
پودر رختشويي هم لازم دارم
براي شستشـوي مغزي
مغزم را كه شستم ، پهن كنم روي بند
تا آرمانهايم را باد با خود ببرد به آنجايي كه عرب ني انداخت
مي دانـــي كه؟ بايــد واقع بيـــن بود !
صدا خفه كن هم اگر گير آوردي بگير
مي خواهم وقتي به جرم عشق و انتخاب
، برچسب فاحشـــه مي زنندم
بغضم را در گلو خفه كنم!
يك كپي از هويتــــــــــم را هم مي خواهم
براي وقتي كه خواهران و برادران ديني به قصد ارشاد
، فحـــــش و تحقير تقديمم مي كنند !
تو را به خدا....اگر جايي ديدي حقــي مي فروختند
برايم بخر ... تا در غذا بريزم
ترجيح مي دهم خودم قبل از ديگران حقم را بخورم !
و سر آخر اگر پولي برايت ماند
برايم يك پلاكــــــــارد بخر به شكل گردنبند
بياويزم به گردنم....و رويش با حروف درشت بنويسم:
من يـك انسانم من هنوز يك انسـانم من هر روز يك انسانم
خشكسالي امان مردم را بريده بود، چنانكه ديگر هيچ كاري را نمي توانستند انجام دهند.
بزرگان شهر در جمعي كه داشتند به اين نتيجه رسيدند كه مردم شهر را جمع كنند و همگي دعاي باران بخوانند، واز خدا بخواهند كه با بارش باران آنها را از خشكسالي نجات دهد.
همه مردم در ميدان شهر جمع شدند و منتظر روحاني شهر بودند تا بيايد و دعاي باران را شروع كنند، بالاخره روحاني آمد و رو به مردم كرد و گفت : تا به امروز نمي دانستم چرا ما از گرفتاري و خشكسالي نجات نمي يابيم ولي امروز با ديدن شما متوجه شدم ، چرا كه همه ما اينجا جمع شده ايم تا از كائنات بخواهيم بر ما باران نازل كند، ولي در جمع شما فقط همين دختر بچه اي كه اين جلو نشسته با چتر آمده واين يعني فقط يكي از ما به دعايي كه مي كنيم ايمان داريم .
پس بيايد به هر آنچه كه مي خواهيم و انجام مي دهيم ايمان داشته باشيم.
شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
ناگهان چشمم بیافتاد اندر خانه ای نرم نرمک پیش رفتم
در کنار پنجره تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای
پیرمردی کور و فلج درگوشه ای
مادری مات و پریشان همچنان پروانه ای
پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای
پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای
تا که بینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.
ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!
ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!
چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬ همه قبول کردند.
ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !
همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.
نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.
خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.
اصالت به ميان ابر ها رفت.
هوس به مرکز زمين راه افتاد.
دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.
طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.
حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.
آرام آرام همه قايم شده بودند و
ديوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...
اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.
تعجبی هم ندارد. قايم کردن عشق خيلی سخت است.
ديوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزديک می شد٬ که عشق رفت وسط يک دسته گل رز آرام نشت.
ديوانگی فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام ...
همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود.
بعد هم نظافت را يافت. خلاصه نوبت به ديگران رسيد. اما از عشق خبری نبود.
ديوانگی ديگر خسته شده بود که حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.
ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.
صدای ناله ای بلند شد.
عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد٬ دست هايش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.
شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.
ديوانگی که خيلی ترسيده بود با شرمندگی گفت
حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟
عشق جواب داد: مهم نيست دوست من٬ تو ديگه نميتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يار من باش.
همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.
و از همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...
خانمی ۳ پير مرد جلوی درب خانه اش ديد.
- شما را نمی شناسم ولی اگر گرسنه هستيد بفرماييد داخل.
+ اگر همسرتان خانه نيستند، می ايستيم تا ايشان بيايند.
همسرش بعد از شنيدن ماجرا گفت: برو داخل دعوتشان کن.
بعد از دعوت يکی از آنها گفت: ما هر ۳ با هم وارد نمی شويم.
خانم پرسيد چرا؟
يکی از آنها در پاسخ گفت: من ثروتم، آن يکی موفقيت و ديگری عشق است. حال با همسرتان تصميم بگيريد کداممان وارد خانه شود.
بعد از شنيدن، شوهرش گفت: ثروت را به داخل دعوت کن. شايد خانمان کمی بارونق شود.
همسرش در پاسخ گفت: چرا موفقيت نه؟
عروسشان که به صحبت اين دو گوش می داد گفت چرا عشق نه؟ خانمان مملو از عشق و محبت خواهد شد.
شوهرش گفت: برو و از عشق دعوت کن بداخل بيايد. خانم به خارج خانه رفت و از عشق دعوت کرد امشب مهمان آنها باشد.
۲ نفر ديگر نيز به دنبال عشق براه افتادند. خانم با تعجب گفت: من فقط عشق را دعوت کردم!
يکی از آنها در پاسخ گفت: اگر ثروت و يا موفقيت را دعوت می کرديد، ۲ نفر ديگرمان اينجا می ماند. ولی هرجا عشق برود، ما هم او را دنبال می کنيم.
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد....
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد....
راهی نروم که بیراه باشد...
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را....
یادم باشد که روز وروزگار خوش است....
همه چیز رو به راه است و خوب....
تنها .... تنها .... دل ما دل نیست....